برای دریافت فایل روضه حاج حبیب الله کاشانی با بیان آقای عالی کلیک نمایید

متن روضه را در ادامه مطلب ببینید


از علمای بزرگواری که در کاشان بودند مرحوم میرزا حبیب الله کاشانی بود. در زندگی ایشان می‌نویسند که ایّام محرّم بود جلساتی برای خواندن روضه و صحبت کردن قبول کرده بود، پنج شش جلسه قبول کرده بود. یک پیرزنی یک مرتبه آمد روز اوّل محرّم جلوی او را گرفت گفت: میرزا حبیب الله ما هم در خانه‌ی خود روضه داریم اگر می‌شود بیایید روضه‌ی خانه‌ی ما را هم بخوانید. گفت: مادر، من پنج شش جلسه قول داده‌ام دیگر بیشتر از این فرصت نمی‌کنم. گفت: روضه‌ی ما هم مثل جاهای دیگر برای امام حسین است، چه فرقی می‌کند؟ بیا روضه‌ی ما را هم بخوان. ایشان برای این‌که رد نکند یک ساعتی را قرار داد که خود آن پیرزن بگوید من این ساعت را نمی‌خواهم ساعت خوبی نیست، گفت: مادر، من فقط ساعت دو وقت دارم. ساعت دو چه کسی می‌تواند روضه گوش کند؟ گفت: من فقط ساعت دو وقت دارم. آن پیرزن گفت: خدا به تو خیر بدهد خیلی ساعت خوبی است، همان موقع بیا. دیگر دید خود او چنین تدبیری کرده چاره‌ای ندارد گفت باشد.

روزانه می‌رفت مستمع او هم پنج شش نفر زن بیشتر نبودند، روضه‌ی خود را می‌خواند نیم ساعت صحبت می‌کرد. تا روز عاشوراء شد که طبق رسم آن زمان طوری بود خود ایشان هم همین کار را می‌کرد، تمام روضه‌ها و مجالس بعد از ظهر خود را صبح قرار داد که بعد از ظهر کاملاً خالی باشد بتواند استراحت کند تا شب عاشوراء یا در شب بتواند عرض ادب کند. همه‌ی روضه‌ها و مجالس خود را به صبح انتقال داد. مجلس این پیرزن را فراموش کرد به او بگوید که این مجلس خود را یک ساعت در صبح قرار بده، نگفت. بعد از نماز ظهر به خانه رفت نهار خود را خورد خواست بخوابد در خواب حضرت زهرا (سلام الله علیها) را دید. حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمود که میرزا حبیب الله به آن پیرزن نگفتی که مجلس خود را به یک ساعت دیگر انتقال دهد، منتظر تو است چرا نرفتی؟ او بلند شد سراسیمه لباس پوشید، با این‌که فاصله‌ی او تا خانه‌ی آن پیرزن زیاد بود به سمت آن خانه دوید، هوا گرم بود از دور می‌دید که این پیرزن سر کوچه می‌آید و داخل می‌رود، مضطرب است. آن پیرزن او را نمی‌دید او از دور می‌دید، سریع وقتی نزدیک شد همین که پیرزن او را دید گفت: میرزا حبیب الله چرا نیامدی؟ خانم حضرت زهرا در مجلس نشسته است. در سر خود زد گفت: آن چیزی که من در خواب می‌بینم او در بیداری دارد می‌بیند.

زن‌های ما چیزی کم ندارند که بخواهند از جای دیگری و فرهنگ دیگری وام بگیرند.

منبع: